اصناف دینداری
دینداری مراتب ومراحلی دارد
در اولین مرحله دچارجزم است
درمراتب میانی دچار حیرت است
در مراتب پایانی دچاریقین است
پیامبر دینی را عرضه کرد به نام اسلام ، این دین بتدریج بسط یافت ، ومخاطبان که دررسیدن ، واین دین را تحویل گرفتن ، واز زوایای مختلف در آن نگریستن ، وبه اسباب مختلف به آن دل بستن ، زمانی که یک متاع اسمانی به زمین میآید زمینی میشود ،
وهرکس سهم خود را از آن برداشتن ، پاره ای از دین راز آلود بود ، دین شناسآن آن را برگرفتن ، پاره ای را عوام برگرفتن ، وپاره ای را عالمان برگرفتن .
مانند نوری که به منشور تابید زمانی که ازآن سر منشوربیرون آمد ،طیفی شدبود، واجد رنگهای مختلف واین رنگها بنوبه خوددرمنشورهای تازه تابیدن بطوری که امروزمابا طیفی وسیعی از اندیشهای دینی مواجه هستیم . این به معنای بسط تاریخی دیانت است واین اقتضای اجتماعی شدن دین است .
هریک از این لایحه ها توحید، نبوت ، معاد ، دینداران خاصی دارند که با سایر لایحه های دینداری فرق میکند ، البته قابل جمع هستند .
نوع نگرشی که مانسبت به محیط پیرامون وتعلق خاطری که میان ما آدمیان ایجادمیکنند، پایه گذاراندیشه های متنوع هستند.
گاهی هدف کنترل وسلطه وسواری گرفتن بر طبیعت است علوم تجربی وتکنولوژی مدنظرماست. واگر فهم جهان هستی باشد روبه علوم تحویلی خواهید آورد . واگرآزادی ورهای بخشی باشد روبه علوم نقدی. گاهی نگاه آدمی به محیط پیرامونش معطوف به فایده وشناخت ابزاری است .گاهی هم شناخت معطوف به استفاده است وعرضی نیست هدف شناختن است ، اتحاد بین عاشق ومعشوق . گاهی شناخت معطوف به نقد است ،نگاه روآنگاو به مریضش .
اگر چه دانشها بخاطره درون مایه ومحتوی که دارندوبخاطر عنایتی که مانسبت به آنها داریم تقسیم بندی میشوند .برحسب چگونگی ونوع شناخت ومقدمه ای که در پیش میگیرید عوض خواهند شد.
نوع اول دینداری : دینداری ابزار اندیش فایده جو است که معطوف به عمل دنیوی واخروی می باشد . و به دو صورت ظا هر می گردد .که چه در اقتصاد ، سیاست ، تعلیم وتربیت........ باید فایده جو باشد .
1 – دینداری مصلحت اندیش عامیانه
2- دینداری مصلحت اندیش عالمانه
در این دونوع دینداری دین خادم فایده است .
دکترعلی شریعتی نیزدین فایده جورا نه محصور کردن دین در فوائده اخروی میداند بلکه باید مشکلات دنیوی ما را حل کند .آخرت ما تابع دنیای ماست . نهضت پروتستانیسم برنامه محقق کردن دین فایده جو را درغرب به انجام رسانید .
دین یعنی راه ، راهی که باید ان را طی کرد . نه منظره ای که آن را تماشا کرد .
نوع تعلق خاطر ما نسبت به دین ، دینداری ما را مشخص خواهد کرد ، یعنی از دین چه تصوری در ذهن داریم ، تصویر یک منظره ، تصویر یک معشوق ، تصویر یک جاده ..
نوع دینداری ما را مشخص می کند ، وتوحید ، نبوت ، حتی اخلاقیا ت ما را مشخص خواهد کرد ، وغالب دینی که ما در طول تاریخ می بینیم از همین نوع است ،( دین فایده جو ) چه عامیان درقدیم وچه عالمان در جدید که یکی اخرت گرا ویکی دنیاگراست .
1- دینداری مصلحت اندیش عامیانه
نوعی دینداری علتی است که شخص برای رسیدن به معتقدات خود دلیلی نداشته باشد ، راهی راه نپیموده است ، هیچ سنجشی نکرده است ، بلکه عللی درکار بود که شخص را بدین راه رسانید است ، وبر دینداری اواثر گذاشته است ، که علل غیر فکری، غیر معرفتی ، وغیر استدلالی است ، و عوامل ارثی ، محیطی ،خانوادگی ، تبلیغی ، تقلیدی ، وامسال اینها که اکثر دینداران بدان موصوف هستند .
دینداری علتی از جنس میراث است ، و دینداری غیر علتی ازجنس فعل است
دینداری علتی : چون از جنس میراث است کالایست دربسته وسربسته که شخص دیندار از درون مایه ومحتوا ی آن بی خبر است ، چه خبیث باشد وچه شریف حاضر به بازنمودن آن نیست نه برای خود ونه دیگران چون از مملوکات انسان بحساب میاید ، واو نیز جاهلانه ومتعصبانه از آن دفاع میکند که دفاعی جزم اندیشسانه است ، نسبت این دیندار با دین نسبت مالک با مملوک است .