چنگ بی قانون

این وبلاگ درجهت ارتقاءمعارف دینی است

چنگ بی قانون

این وبلاگ درجهت ارتقاءمعارف دینی است

پیامبر دین مصلحت اندیش

پیامبردین مصلحت اندیش

پیامبر دین مصلحت اندیش صفت مبشر ومنذر را دارد ، حداقل انتظار دینداران پرداختن به این موضوع است که سود دنیا وآخرت در چیست؟ دراین نوع از دینداری پیامبر حتی درحد یک استادعمیق وراهنما هم برای آنها جلوه نمکند ، واز پیامبر انتظار پرداختن به سری حقایق را ندارند تنها انتظار از پیامبر پرداختن به سودوزیان است ، و صفت مبشر ومنذر دقیقاٌ به همین معنا از آن افاده می شود، قرآن این حداقل وصفی است که از پیامبر بیان می کند .

ناطق کامل چوخان باشی بود                     برسرخوانش زهرآشی بود

 اماملا محسن فیض کاشانی قرآن را بر چهار بخش منقسم می داند .

1-         عبارت قرآن : برای عوام است

2-         اشارت قرآن : برای خواص است

3-         لطائف قرآن : برای اولیاء است

4-         حقایق قرآن : برای انبیاء است 

خدای دینداران مصلحت اندیش عامیانه

خدای این نوع ازدینداری خدای عامروناهی است واین مهمترین نعمتی وخدمتی که به بندگان خودمی دهد همین است ، یعنی امرونهی ، ومانندیک پدرسختگیرویک قاضی سختگیر جلوه میکند ،وسازنده یک خدای شارع است ، واین چهره غالب خداوند دین مصلحت جوی عامیانه میباشد . خداوند درخارج از ذهن ما واحد است .

اما پلورالیسم حاکم بر دین تنوع دینداران رادر دامن خود به کمال رسانده است . یکی خدا را در چهره قاضی ، ودیگری درچهره کریم ،و هرگسی خدا را درچهره ای متجلی میبیند .

عبد یعنی برده

واجداین معنای زیبا نیست که ما امروز از آن استفاده میکنیم ، رابطه ارباب با بنده رابطه شخصی با داشتن تمامی حقوق باشخصی بدون هیچگونه حقی است . بنده در حکم شیء از اشیاء بی جان است ، واقعاٌبعضها نسبتی که بین خود وخدا قائل شده اند همین است یعنی بردگی ، منطبق است بر نظامات برده داری .

خداوند بصورت یک ارباب تازیانه به دست وخشن ، وانسان هم به صورت یک برده که واجد هیچ حقی از حقوق نبود ،انسان هر چه بیشتر خواری وخفت و تظلم بیشتری تن بدهد ، اینطور خداوند از او راضی ترخواهد بود . رضایت خداوند یعنی بدست آوردن قعطه ای بزرگتر از بهشت ، این شرط عبودیت است ، این شرط اخلاق است ، وطرح این موضع در مبحث اخلاقیات کاملاٌ غلط است . دینداری که فقط به امر ونهی می اندیشد وتمایل دارد انسان را به آن سو متمایل سازد ، یعنی هرچه بیشتراز انسان برده بسازد واز خداوند ارباب  ، و خداوند وانسان را هرچه بیشتر ازهم دور بسازد  . ونقش رحمانیت و رحیمی خداوند در قرآن این است ، که ما خداوند را بصورت یک ارباب نبینیم واز او دور نشویم  .

ما در هر مرتبه ای از دینداری که قرار داشته باشیم محکوم به تشبیه هستیم خروج از این ورطه امکان ناپذیر است . انسان در هردرجه ای که باشد به خداوند کیفیت می دهد .

دینداری بدون حیرت

 

دینداری عامیانه دینداری بی حیرت است ،خداوند بی چون است  ، فعل او هم بی چون است ، و موا جه با بی چونی حیرت آور است  ، زمان زوال حیرت است  ، که آدمی موضوع شناخت خودش را تحت کیفیتی از کیفیات قرار دهد ، واز آن طریق بر آن غلبه کند ، اما اگر موضوع بی کیفیت باشد بی چون باشد ، در آن صورت مواجه با او جز حیرت آفرینی کاردیگری نمی کند . خودتان را در دریای حس می کنید بی کرانه به هر سو نگاه میکنید آب شما را فرا گرفته است ، وشما در آن میانه کم هستید ، برای اینکه خداوند شناخته شود ذهن عامی و عادی می گوشد تا ردای از تشبیه را بر او بپوشاند وسپس به شناخت او قیام کند ، چنین خدای از لحاظ شرعی ایرادی ندارد  ، بهمین دلیل بیشترقسم های که میخورند ، راحت شگسته می شود ، کسانی راحت به خداوند قسم می خورند که قیمت این متاع را نمی دانند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد